پایان نامه گرایش بالینی: بررسی اثربخشی درمان با رویکرد هستیشناسی اسلامی بر درد معنوی …
نقش معجزهآسای عرفان و ارزشهای معنوی در پاسخ به نیازهای تکاملی انسان و درمان ناملایمات و بیماریهای روحی و روانی فرد و رسیدن او به سلامت روان تأکید فراوانی دارند (کریمی، 1383). یکی از اجزای زندگی سالم، توجه به نیازهای معنوی است. معنویت مبتنی بر جهانبینی توحیدی، سبک زندگی انسان را اعتلا میبخشد (اژدریفرد، قاضی و نورانیپور، 1389).
بر این اساس، میتوان گفت که اگر نگاه به انسان و مطالعه در ابعاد مختلف وجودی او و به طور مثال، مطالعه درباره روان آدمی و امور مربوط به آن، از جمله مسأله سلامت روانی، صرفاً بر اساس مبانی تجربهگرایی و آزمایش انجام گیرد و به گونهای باشد که منجر به پالایش علم از اعتقادات ماورای طبیعی و معارف وحیانی گردد، عملاً انسان خود را از معارف بسیاری درباره خود و جهان هستی محروم ساخته و همچنان در یک شناختشناسی محدود باقی میماند (تبرایی، 1389).
امروزه دیدگاههای وجودی و شناختی، نقش مهمی برای هستیشناسی که افراد در نگرشها و باورهای خود دارند، قائل هستند. هستیشناسی یا همان فلسفه فرد در زندگی و دید او به پدیدههای هستی، چارچوبی به باورهای فرد میدهد که وی را به سمت رفتارهای خاصی هدایت میکند (محمدپور، 1389).
هستیشناسی، علم به وجود است، آگاهی انسان به وجود خود، جهان و ویژگیهای آن. هستیشناسی تا اندازه زیادی تحت تأثیر فرهنگ و مذهب قرار دارد. از سویی اسلام، دینی است که سریعترین رشد را در سطح جهانی داراست (وال پل، مک لیان، هوس، کترل و میر[13]، 2012) و مراجعان مسلمان ترجیح میدهند که درمانی متناسب با نگرش دینی خود دریافت کنند.
هنگامی که از شیوه مسلمانی یاد میشود، همانا منظور انسانی آگاه به هستی است، موجودی آگاه که میداند عالم محضر خداست و هر لحظه و هر جا خداوندی که مهربانترین است و صبرش برای بازگشت بندگانش پایانی ندارد، در انتظار است تا بندگانش را در چتر رحمت و عفو خود قرار دهد (خدابخشی، 1392).
معنویت از دیگاه مکاتب الهی، خداشناسی، خدا جویی و خدا محوری همراه با شناخت هدف خلقت و زندگی و تلاش در جهت تکامل بعد معنوی و خودسازی و توکل (شامل شناخت خدا به عنوان قدرت و حکمت مطلق، انجام وظایف فردی و در عین حال همواره خدا را در جایگاه خدایی و بینهایت دیدن) است (اصفهانی، 1389).
هستیشناسی اسلامی، ماهیتی منحصر به فرد دارد و به دلیل اینکه از آموزههای قرآنی برگرفته شده و از سوی خداوند به عنوان آفریدگار و آگاه به تمامی مسائل انسان مطرح شده است، میتواند انسان را به کمال دنیوی و اخروی هدایت کند. هستیشناسی اسلامی وابسته به جهانبینی الهی است (رضاپورمیرصالح، اسمعیلی و فرحبخش، 1392). الزنتانی در سال 1993 اصول دیدگاه اسلام را با استناد به آیات قرآن کریم اینگونه مطرح میکند: تأثیر متقابل میان انسان و جهان، انسان برترین موجود جهان، نظم و غایتمندی در جهان، موازنه میان روح و ماده در موجودیت آدمی، حرکت و تغییر در جهان و اجزای آن، مخلوق بودن جهان و وجود در جهانی با صفات کمالیه بر آن، و دلالت جهان بر خالقش (اسمعیلی، 1389). اختلالات روانی در فرآیند ارتباطی مسلمانان عموماً نتیجه گناه یا خواست الهی بیان شده است. مداخلهها یا روشهای مذهبی بارها به شفا دهنده متوسل شدهاند. روزهگرفتن، توبه و خواندن قرآن معمولاً شکلهایی از فرآیند درمان و شفادهی است. این اعتقادات، ارتباط نزدیکی با بهبود بیماری دارد. تا آنجا که مطالعات نشان میدهد، هیچ یک از مکاتب موجود روانشناسی، قانونی که در تمام جوامع بشری قابل اجرا باشد، ندارند و ضمانت اجرایی در مورد قوانین فرضی آنها در هیچ یک از جوامع بشری مشاهده نمیشود. تنها مکتب روانشناسی که در طول تاریخ، امتحان خود را داده و توانسته است در طی قرون متمادی زندگی، قشرهای وسیعی از جوامع بشری را نظم و آرامش بخشد و آنها را به سمت رشد حرکت دهد، روانشناسی برگرفته از آموزههای دین اسلام است.
آموزشهای مکتب روانشناسی اسلامی، به منظور ایجاد رشد در انسان به هر دو جنبه نظری و عملی توجه دارد. نکته بسیار مهمی که در مورد اصول بهداشت روانی باید توجه داشت، این واقعیت است که در تمام آموزشهای الهی، قوانین، فطری و عقلانی هستند و به همین دلیل در تمام منطق جغرافیایی و در تمام زمانها قابل استفاده میباشند (کاظمی، بهرامی، 1393). بررسی اصول روانشناسی اسلامی و جریانهای اصلی روانی در انسان، این واقعیت را نشان میدهد که انسان در حالت سلامت فکر، همواره در حالت پویایی در مسیر رشد میباشد. کندی، توقف و سیر معکوس در این روند، موجب بروز اختلالات واکنشی روانی و اختلالات شخصیت میگردد (حسینی، 2001). پژوهشهای مختلف نشان داده است که عملکرد مذهبی با پایین بودن اضطراب، افسردگی، طلاق، خودکشی و سوء مصرف مواد و الکل همراه است. هدف عمده ادیان الهی، راهنمایی و هدایت بشر، کمک به چگونه زیستن و حفظ او در برابر انحراف از مسیر رشد میباشد (جذرپور، برخورداری، 2003). تجربههای عینی و بررسیهای اجتماعی نشان دادهاند، افرادی که با آموزههای راستین دینی و اخلاقی پرورش یافتهاند، بیشتر از آنهایی که چنین آموزشهایی نداشتهاند در راه هدفهای ارزنده اجتماعی و تأمین سلامت جسمی و روانی گام برداشتهاند. در روانشناسی اسلامی رسیدن به کمال مطلق، هدف اصلی بوده و یکی از عواملی که رسیدن به آن را فراهم میکند، سلامت روانی است (کاظمی و بهرامی، 1393).
درمان هستیشناسی مبتنی بر رویکرد اسلامی، با پاسخگویی به این چراییها و چالشهای ذهنی، نشان از درمانی دارد در چارچوب فکری و اعتقادی متناسب با بافت مذهبی جامعه که حاصل یک پارادایم الهی است و چنین درمانی براساس اصل فطرت وجودی انسان، بیشک سلامت روان به همراه خواهد داشت، چرا که انسان را بهسوی حقیقت وجود خود فرامیخواند.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
- ۹۹/۰۲/۳۰