لذات معنوی ۹۱
ی پیدایش این حالت معنوی است.
۲٫۷٫۲٫ عوامل ذکر
مهم ترین مسأله در این فصل، شناخت اسباب و عوامل ذکر و عوامل تداوم آن در زندگی است. آن چه -با الهام از قرآن و احادیث اسلامی- در تبیین این مسأله می توان گفت این است که مهم ترین عوامل یاد خدا و تداوم آن از این قرارند:
۲٫۷٫۲٫۱٫ پیکار با موانع یاد خدا
نخستین اقدام لازم برای تحصیل ذکر و تداوم آن، آفت زدایی از ذکر و مبارزه با موانع یاد خداست. بر پایه رهنمودهای قرآن و احادیث اسلامی هر کاری که قدرت تعقل را در انسان ضعیف و ناکارآمد می کند (مانند دنیا پرستی، شرابخواری، قمار بازی، سرگرمی های نامشروع، آرزوی دراز و پرخوری) موجب سلطه یافتن شیطان بر مجاری ادراکی انسان و مانع از یاد خدا است.
فراموشی خدا و روز جزا غفلت نامیده می شود. در بیانی امام۷ می فرمایند:
وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغَفْلَهُ فَنَسِیَ الرِّحْلَهَ وَ لَمْ یَسْتَعِدَّ[۲۱۰]
وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کرده، پس بار بستن (از دنیا) را فراموش کرده و برای آن آماده نشده است.
مولای متقیان امیرالمومنین۷ در خطبه ای می فرمایند:
فَیَا لَهَا حَسْرَهً عَلَى کُلِ ذِی غَفْلَهٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّهً وَ أَنْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَه[۲۱۱]
پس حسرت و اندوه بر آن غافلى باد که عمرش (در قیامت) بر او حجّت و دلیل باشد (باینکه چرا در دنیا که همه جور وسیله برایت مهیّا بود سعادتمند نگشتى) و ایّام زندگانیش او را به بدبختى رساند (بر اثر نافرمانى در دنیا بعذاب ابدى گرفتار گردد).
۲٫۷٫۲٫۲٫ تقویت خداشناسی
پس از آفت زدایی از ذکر، هر اقدامی که به تقویت بنیه ی خداشناسی انسان بینجامد، به تداوم یاد او کمک می کند؛ زیرا خداوند متعال، کمال و جمال مطلق است و هر چه بر معرفت انسان نسبت به او افزوده شود، محبتش به او افزون می گردد و هر چه او را بیش تر دوست داشته باشد، بیش تر به یاد اوست. عاشق نمی تواند به یاد معشوق خود نباشد. از این رو شیرینی یاد محبوب در کام اهل معرفت شیرین تر از خواب است و چنان که در حدیث قدسی آمده است:
کذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیل ُنَامَ عَنِّی أَلَیسَ کلُّ مُحِب ٍّیحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِه[۲۱۲]
دروغ می گوید کسی که مدعی است مرا دوست دارد اما چون شب می شود می خوابد. مگر نه این است که هر عاشقی دوست دارد با معشوقش خلوت کند؟
۲٫۷٫۲٫۳٫ یاد مرگ
در کنار آفت زدایی از یاد خدا و تقویت بنیه ی خداشناسی، یاد مرگ و پیامدهای آن نیز می تواند در توجه بیش تر انسان به خداوند متعال موثر باشد. امام صادق۷ درباره ی خواص یاد مرگ چنین می فرمایند:
ذِکرُ الْمَوْتِ یُمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یَقْطَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَهِ وَ یُقَوِّی الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ یُرِقُّ الطَّبْعَ وَ یَکسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَى وَ یُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یُحَقِّرُ الدُّنْیَا[۲۱۳]
یاد مرگ، شهوات و تمایلات نفسانى را از قلب آدمى نابود کرده، ریشههاى غفلت را از دل کنده، قلب را به وعدههاى الهى تقویت نموده، طبیعت و فطرت انسانى را لطیف و نرم ساخته، نشانههاى هوى و هوس را مىشکند، آتش حرص و طمع را خاموش کرده و دنیا و زندگى دنیوى را در نظر انسان کوچک و خوار مىگرداند.
همچنین امیرالمؤمنین۷ در نهج البلاغه چنین می فرمایند:
أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکرُ الْمَوْتِ وَ إِنَّهُ لَیَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَان[۲۱۴]
به خدا قسم یاد مرگ مرا از بازى و نسیان آخرت او (عمرو بن عاص) را از گفتن حق باز مىدارد.
همچنین می فرمایند:
یَا بُنَیَّ أَکثِرْ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ وَ ذِکرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ حَتَّى یَأْتِیَک وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَک وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَک وَ لَا یَأْتِیَک بَغْتَهً فَیَبْهَرَک[۲۱۵]
پسرم! مرگ و موقعیتى که ناگهان در آن مىافتى و بعد از مرگ به آن مىرسى را زیاد به یاد آر تا وقتى مرگ برسد خود را مهیّا کرده و دامن همت به کمر زده باشى. مبادا که مرگ از راه برسد و تو را مغلوب نماید.
امیرالمؤمنین۷ نتیجه ی کثرت یاد مرگ را چنین بیان می فرمایند:
مَنْ أَکثَرَ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیر[۲۱۶]
کسى که زیاد یاد مرگ کند از دنیا به کم و اندک راضى گردد.
۲٫۷٫۲٫۴٫ دعا برای الهام شدن ذکر
یکی از مهم ترین عوامل ذکر، الهام است. به تعبیری که در حدیث نبوی آمده، الهام شدن ذکر خدا به دل، بزرگ ترین نعمت الهی است.
ما من الله تعالی علی عباده بمثل ان یلهمهم ذکره
خداوند متعال به بندگانش نعمتی نداده که چون الهام کردن یاد خود به آنان باشد.
یکی از بزرگان اهل معرفت می فرمود:
تلاش کنید که خداوند متعال خود ذکرش را به شما الهام کند. الهامِ ذکر، همه ی لوازم آن و از جمله تداوم
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
ذکر را به همراه دارد.
بر اساس رهنمود های اهل بیت:، دعا یکی از موثرترین تلاش ها برای دستیابی به الهام ذکر و چشیدن حلاوت آن است. لذا پیشوایان اسلام در ضمن دعای مکرر از خداوند متعال می خواهند که ذکر خود را به قلب آن ها الهام نماید، چنان که در روایتی از امیرالمؤمنین، امام علی۷ آمده:
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکرِک إِلَى ذِکرِک[۲۱۷]
خداوندا! با یادت در من شیدایی به یاد خودت را الهام کن.
۲٫۸٫ انس با خدا
انس با خدا همچنان لذت بخش است که اگر برای کسی چنین انسی پیدا شود، از مردم کناره میگیرد و در میان مردم نیز احساس تنهایی خواهد کرد، همان طور که در حدیث از امام حسن عسکری۷ منقول است که فرمودند:
مَنْ آنَسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ النَّاسَ و عَلَامَهُ الْأُنْسِ بِاللَّهِ الْوَحْشَهُ مِنَ النَّاسِ[۲۱۸]
کسی که با خدا انس داشته باشد، از مردم وحشت پیدا می کند و نشانه ی انس به خدا احساس تنهایی در میان مردم است.
نمونه بارز کسی که در اثر تربیت نبوی و علوی به چنین جایگاهی دست پیدا کرد، جناب ابوذر غفاری است. آن گونه که در گزارشها از بدرقه ی ابوذر توسط امیرمؤمنان و حسنین: و برخی دیگر آمده است ابوذر غفاری در هنگام ترک مدینه خطاب به موالیان خویش چنین عرضه میدارد:
وَ آلَی بِاللَّهِ لَیسَیرُنِی إِلَی بَلْدَهٍ لَا أَرَی فِیهَا أَنِیساً وَ لَا أَسْمَعُ بِهَا حَسِیساً وَ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أُرِیدُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِباً وَ مَا لِی مَعَ اللَّهِ وَحْشَهٌ حَسْبِی اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِین[۲۱۹]
و (عثمان) به خداوند سوگند یاد کرده است که مرا به سرزمینی بفرستد که هیچ انس و هم دمی در آن سرزمین نمی بینمو هیچ صدایی، حتی صداهای آهسته و پنهان را نشونم. در حالیکه من، به خدا قسم، جز خداوند عزوجل هم نشینی نمیخواهم و به همراه خداوند وحشتی ندارم.
انس با خدا تا آن حد دلنشین و لذت بخش و جبران کننده ی گرفتاریها و بی مهری هاست که در روایتی آمده است: هنگامی که یوسف۷ را از چاه بیرون آوردند و به عنوان غلام به فروختند، شخصی به خریداران یوسف گفت هوای این غریب را داشته باشید و به آنان سفارش خیر کرد. جناب یوسف۷که در آن روزگار در سن هفت یا نه سالگی قرار داشت، به آنان چنین فرمود:
مَنْ کانَ مَعَ اللَّهِ فَلَیْسَ لَهُ غُرْبَه[۲۲۰]
کسی که با خدا باشد، غربتی برای او نیست.
۲٫۹٫ لذت و شادی در دوره ی ظهور امام زمان۷
با توجه به اینکه در دوران ظهور امام زمان۷ بندگی خداوند رسمیت می یابد و آیینی که خداوند به آن راضی است همه جا گسترده می گردد، پیدا است که خداجویان و خدا خواهانی که لذتشان در ذکر خداوند و سرور و شادمانیشان در انس با خداوند متعال است، بسیار شادمان می شوند. تا جایی که بنابر تعبیری که امام صادق۷ در ذیل آیه شریفه سوره روم فرموده اند، این سرور و شادمانی در هنگام قیام امام زمان۷ بروز و نمود خاصی پیدا می کند. خداوند در سوره ی روم چنین فرموده است:
وَ یوْمَئِذٍ یفْرَحُ الْمؤمنونَ بِنَصْر ِاللَّه[۲۲۱]
و در آن روز، مؤمنان به سبب یاری خدا شادمان می شوند.
امام صادق۷ آن روز را به هنگام قیام حضرت ولی عصر۷ تاویل نمودند. همچنین امیرالمومنین۷ در وصف زمان ظهور می فرمایند:
وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَأَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ لَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ نَبَاتَهَا وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ وَ اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِمُ حَتَّى تَمْشِی الْمَرْأَهُ بَیْنَ الْعِرَاقِ إِلَى الشَّامِ لَا تَضَعُ قَدَمَیْهَا إِلَّا عَلَى النَّبَاتِ وَ عَلَى رَأْسِهَا زَبِیلُهَا لَا یُهَیِّجُهَا سَبُعٌ وَ لَا تَخَافُهُ[۲۲۲]
اگر قائم ما قیام کند، آسمان باران خود را فرو می ریزد و زمین نباتات خود را بیرون می دهد، و کینهها از دل بندگان خدا زایل مىشود، و درندگان و حیوانات با هم ساخته از یک دیگر رم نمىکنند، تا جایى که زنى که می خواهد راه عراق و شام را بپیماید همه جا قدم بر روى سبزه و گیاهان مىگذارد و زینت هاى خود را بر سردارد- و کسى طمع به آن نمی کند- نه درندهاى به او حمله مىآورد و نه او از درندگان وحشت دارد.
امام حسن۷ نیز به نقل از پدر گرامی خود، عصر ظهور را اینگونه وصف می کنند:
یَبْعَثُ اللَّهُ رَجُلًا فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ کَلَبٍ مِنَ الدَّهْرِ وَ جَهْلٍ مِنَ النَّاسِ یُؤَیِّدُهُ اللَّهُ بِمَلَائِکَتِهِ وَ یَعْصِمُ أَنْصَارَهُ وَ یَنْصُرُهُ بِآیَاتِهِ وَ یُظْهِرُهُ عَلَى الْأَرْضِ حَتَّى یَدِینُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً وَ نُوراً وَ بُرْهَاناً یَدِینُ لَهُ عَرْضُ الْبِلَادِ وَ طُولُهَا لَا یَبْقَى کَافِرٌ إِلَّا آمَنَ وَ لَا طَالِحٌ إِلَّا صَلَحَ وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السِّبَاعُ وَ تُخْرِجُ الْأَرْضُ نَبْتَهَا وَ تُنْزِلُ السَّمَاءُ بَرَکَتَهَا وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ یَمْلِکُ مَا بَیْنَ الْخَافِقَیْنِ أَرْبَعِینَ عَاماً فَطُوبَى لِمَنْ أَدْرَکَ أَیَّامَهُ وَ سَمِعَ کَلَامَهُ[۲۲۳]
خداوند در آخر الزمان و روزگارى سخت در میان جهل و نادانى مردم، مردى را برمىانگیزد و او را با فرشتگان خود تأیید می کند و یاران او را حفظ می کند و با آیات و نشانههاى خودش نصرت مىدهد و بر کره زمین غالب می گرداند تا آنجا که مردم پارهاى از روى میل و گروهى با اجبار به دین خدا می گروند. سپس او زمین را پر از عدل و داد و نور و برهان می کند. تمام مردم جهان در برابر وى خاضع می شوند. هیچ کافرى باقى نمی ماند، جز اینکه مؤمن مىشود، و هیچ بدکارى نمی ماند جز اینکه اصلاح می گردد. در دولت او درندگان آزادانه زندگى می کنند و زمین چنان که باید گیاهان خود را بیرون می دهد و آسمان برکات خود را فرو می فرستد. گنجها (و معادن) زمین براى او آشکار مىشود و چهل سال در بین مشرق و مغرب عالم سلطنت می کند[۲۲۴] خوش به حال آن ها که روزگار او را درک می کنند و سخنان او را می شنوند.
۲٫۱۰٫ گریه
یکی از لذت بخش ترین عبادات و طاعات برای اهل بندگی خداوند، اشک ریختن و گریستن است. کسانی که این لذت را چشیده اند، کم تر لذتی را با این لذت برابر می دانند و در واقع علامت معینی است برای حال معنوی شخصی که می گرید. گریه ای که در آموزه های دینی مطلوب خداوند است، چند نوع است:
۲٫۱۰٫۱٫ گریه در هنگام یاد اهل بیت:
یکی از گریه هایی که به شدت مطلوب شارع مقدس است، گریه در عزای ائمه ی اطهار: است. در حدیثی از امام صادق۷ آمده است:
من ذَکَرَنا او ذکرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَینَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر[۲۲۵]
کسى که از ما یاد کند یا نزد وى از ما یاد شود و از چشمانش به اندازه پر مگسى اشک بیرون آید، خداوند گناهان او را -اگر چه بیش تر از کف دریا باشد- مىآمرزد.
در این میان گریه بر سیدالشهداء۷ جایگاه ویژه ای در کلمات نورانی اهل بیت: دارد. آن گونه که در حدیثی از حضرت رضا۷ آمده است:
فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیبْک الْبَاکونَ فَإِنَّ الْبُکاءَ عَلَیهِ یحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام[۲۲۶]
پس بر مانند حسین باید گریست که این گریه، گناهان بزرگ را می ریزد.
معاویه بن وهب از اصحاب امام صادق۷ چنین نقل می کند:
اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقِیلَ لِی ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِی مُصَلَّاهُ فِی بَیْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلَاتَهُ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یَقُولُ: یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکرَامَهِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّهِ وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَهَ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ مَا بَقِیَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَا اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ … فَارْحَمْ تِلْک الْوُجُوهَ الَّتِی قَدْغَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْک الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبَتْ عَلَى حُفْرَهِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ ارْحَمْ تِلْک الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَهً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْک الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمِ الصَّرْخَهَ الَّتِی کانَتْ لَنَا[۲۲۷]
برای حضور در محضر امام ششم۷ اجازه خواستم، به من گفته شد داخل شو. پس داخل شدم و امام۷ را مشغول نماز یافتم. نشستم تا نماز حضرت تمام شد، شنیدم که حضرت این چنین مناجات می فرمودند: ای کسی که ما را به کرامت و وصیت مخصوص کردی و به ما وعده ی شفاعت دادی و علم گذشته و آینده را به عطا نمودی و قلوب مردم را به سوی ما متمایل گرداندی؛ من و برادرانم و زوار قبر علی بن الحسین۸ را ببخش … رحم کن به آن چهره هایی که آفتاب آن ها را تغییر داده و رحم کن به صورت هایی که بر سر قبر ابی عبدالله۷ دگرگون شده است و رحم کن به آن چشم هایی که اشک هایش از سر رحمت به ما جاری شده است و رحم کن به آن قلب هایی که برای ما جزع کرده و آتش گرفته است و رحم کن بر فریادی که برای ما (بلند شده) است
همچنین در دعای ندبه چنین می خوانیم:
فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا، فَلْیَبْک الْبَاکونَ، وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُدَرَّ الدُّمُوعُ، وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَ یَعِجَّ الْعَاجُّونَ[۲۲۸]
پس باید بر پاکان اهل بیت پیامبر: و امیرالمؤمنین۷ گریه کنند اهل گریه و ندبه کنند اهل ندبه و برای مثل این بزرگواران باید اشک ها جاری شود و باید فریاد بلند بزنند اهل فریاد و ضجه بزنند و شیون کنند.
گریه بر مصائب ائمه ی اطهار:، نه تنها عملی لذت بخش است، بلکه خود باعث پاک شدن گناهان و تقرب به خداوند عز و جل می شود.
۲٫۱۰٫۲٫ گریه از خشیت خداوند
امام باقر۷ در این باره فرموده اند:
مَا مِنْ قَطْرَهٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَهِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیلِ مَخَافَهً مِنَ اللَّهِ لَا یرَادُ بِهَا غَیرُهُ [۲۲۹]
هیچ قطره ای نزد خداوند عزوجل محبوب تر از قطره های اشکی نیست که در سیاهی شب به خاطر ترس از خداوند، ریخته شود و جز خدا ترسی، انگیزه ی دیگری برای آن وجود نداشته باشد.
گرچه لذت بخش بودن گریه های معنوی و الهی برای کسی که حتی یک بار آن را تجربه کرده باشد امری وجدانی و واضح است، اما در کلمات نورانی امیرالمؤمنین۷ که به خصوص در نهج البلاغه آمده است، عباراتی به چشم می خورد که توصیف زیبا و ویژه ای از گریستن دارند:
وَ بَقِی رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِکرُ الْمَرْجِعِ، وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَر[۲۳۰]
در این میان گروه انگشت شماری هستند که یاد معاد و هنگام بازگشت، چشمانشان را بر همه چیز فرو بسته و هول محشر ریزش اشک هایشان را افزون و افزون تر کرده است.
وَ بِاللَّهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلُوبُکمُ انْمِیاثاً وَ سَالَتْ عُیونُکمْ مِنْ رَغْبَهٍ إِلَیهِ وَ رَهْبَهٍ مِنْهُ دَماً ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیا مَا کانَتِ الدُّنْیا بَاقِیهً مَا جَزَتْ أَعْمَالُکمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیئاً مِنْ جُهْدِکمْ لِنِعَمِهِ الْعِظَامِ عَلَیکمْ وَ هُدَاهُ إِیاکمْ إِلَی الْإِیمَان[۲۳۱]
به خداسوگند اگر از عشق یا
ترس او قلب هایتان بگدازد و خونابه ی آن اشک جاری چشمانتان شود و با چنین وضعی اگر به درازای روزگار فرصت زیستن بیابید، این اعمالتان هر چند که تمام تلاش خود را در آن به کار برید، هرگز پاسخگوی شکر نعمت های الهی نخواهد بود. به خصوص این نعمت که شما را به ایمان هدایت کرده است.
إِذَا ذُکرَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ هَمَلَتْ أَعْینُهُمْ حَتَّی تَبُلَّ جُیوبَهُمْ، وَ مَادُوا کمَا یمِیدُ الشَّجَرُ یوْمَ الرِّیحِ الْعَاصِفِ، خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ، وَ رَجَاءَ الثَّوَابِ[۲۳۲].
و هر گاه از خداوند یاد می شد از هول کیفر و امید پاداش چنان می گریستند که گریبانشان را اشک فرو می گرفت و چونان بید در گذر تند باد ها به خود می لرزیدند
إِنَّ الزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیا تَبْکی قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِکوا وَ یشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا وَ یکثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ إِنِ اغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا[۲۳۳]
بی گمان زاهدان در این جهان از عمق دل می گریند، هر چند ظاهری خندان دارند و به اندوهی سخت دچارند گرچه شاد به نظر آیند؛ و از خود بسیار خشمگین اند گرچه از برای بهره های معنوی فراوان مورد غبطه ی دیگران اند.
۲٫۱۰٫۳٫ عوامل زیاد شدن گریه
۲٫۱۰٫۳٫۱٫ بر طرف کردن موانع
آنگونه که از کلام امیر المؤمنین۷ بر می آید، مهم ترین مانع گریستن قساوت قلب است و مهم ترین عامل قساوت قلب، زیادی گناهان.
مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکثْرَهِ الذُّنُوبِ[۲۳۴]
اشک ها خشک نمی شود مگر به سبب قساوت دل ها ودل ها قسی نمی شوند جز به خاطر زیادی گناهان.
قساوت، بدترین بیماری قلب است که انسان را به شقاوت ابدی مبتلا می سازد. خداوند متعال در سوره ی زمر چنین می فرماید:
فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فی ضَلالٍ مُبین[۲۳۵]
پس واى بر سختدلانى که یاد خدا در دلهاشان راه ندارد، که در گمراهى آشکار هستند.
قساوت قلب باعث می شود که آدمی از لذات معنوی بهره ای نبرد. همانطور که در روایت امام۷ فرموده اند، قساوت قلب موجب خشکی چشم می شود و آدمی از لذت گریه ی از خشیت خداوند و یا گریه در مصائب ائمه: محروم می شود.
برای درمان این بیماری روحی، انسان خطا کار باید به درگاه خداوند متعال توبه و انابه کند و با توسل به ائمه ی طاهرین: درمان این بیماری مهلک را بخواهد.
۲٫۱۰٫۳٫۲٫ بالا بردن معرفت
کسی که معرفت بالایی نسبت به خداوند متعال دارد آنچنان دلش غرق در خشیت خدا می گردد (من عرف الله خاف الله) و نیز آنچنان محبت خدا به دلش می افتد که نمی تواند مانع سرازیر شدن اشک چشمی -که از سر خشیت یا محبت جاری می گردد- بشود و همچنین کسی که معرفت بالایی نسبت به چهارده معصوم: دارد، با شنیدن مصائب آنان و یا حتی با ذکر آنان، برای موالیان خویش خواهد گریست. شایسته است که اشاره کنیم گریستن در فراغ وجود مقدس امام زمان۷ جایگاه ویژه ای در میان گریه های مؤمنین دارد.
یغِیبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا یغِیبُ عَنْ قُلُوبِ الْمؤمنین ذِکرُه [۲۳۶]
حضرت موسی بن جعفر ۷می فرمایند: شخص او (حضرت مهدی۷) از چشمان مردم غایب می گردد اما یاد او از دلهای مؤمنان نمی رود.
۲٫۱۰٫۳٫۳٫ دعا و درخواست از خداوند متعال
گریه، یک نعمت و لذت معنوی بزرگ موهبت الهی است و چه بهتر که با تضرع و توجه، از خداوند متعال درخواست شود. همانگونه که در دعا آمده است:
اعوذ بک اللهم… من عین لا تدمع[۲۳۷]
خداوندا به تو پناه می برم از چشمی که نمی گرید.
تذکر مهم: اگر کسی چشم گریان دارد و از حال معنوی خوبی بهره مند است، نباید تصور کند که –الزاماً- مشکلی در امور معنوی او وجود ندارد و وضعیت آخرتی او مطلوب است و نباید عجب و خود پسندی او را فراگیرد. کسی که چشم گریان دارد باید بداند که ممکن است عاقبت کار، به نحوه ی دیگری باشد و یا به نوعی استدراج معنوی دچار شده باشد. همان طور که در مورد بدعت گزار گفته شد که شیطان گریه و خشوع را بر او القاء می کند. واقعاً ممکن است بر خلاف آن چه بسیاری از عوام می پندارند، کسی با کسب مال حرام به سفر حج یا عمره مشرف شود و در کنار خانه ی خدا نیز بسیار اشک بریزد، اما مهم این است که از او پذیرفته نمی گردد چرا که امام باقر۷ فرموده اند:
خداوند هیچ حج یا عمره ای که با مال حرام انجام شود را نمی پذیرد.
خلاصه باید دانست در مورد حال معنوی و لذت دعا و مناجات و گریه، قانون تغییر ناپذیر قرآن کریم حاکم است و آن این است که “انما یتقبل الله من المتقین” همانا خداوند از فقط پرهیزگاران می پذیرد.
بخش سوم
عوامل محرومیت از لذات معنوی
فصل اول: قساوت قلب
۱٫۱٫ تعریف قساوت
در کتب لغت قساوت به معنای صلابت و غلظت آمده است. لسان العرب می نویسد:
صُلْب. و أَرض قَاسِیَهٌ: لا تُنبت شیئًا[۲۳۸]
صلب. زمین با قساوت: زمینی که چیزی از خود نمی رویاند.
با توجه به معنای کلمه ی قساوت، به دنبال معنای قساوت قلب و قلب قسی می رویم. لسان العرب در ادامه می گوید:
فتأْویل القَسْوَه فی القلب ذَهاب اللِّین و الرحمه و الخشوع منه[۲۳۹]
پس تأویل قساوت در قلب، رفتن نرمی، رحمت و خشوع از آن است.
آیت الله ضیاء آبادی در این باره می فرمایند:
«بنا بر معنایی که از لغت به دست آمد، قلب قسی و جان با قساوت، آن دل و آن روحی است که یک نوع صلابت و غلظت و خشونت پیدا کرده و در مقابل عوامل معنوی و مذکرات روحانی، تکانی نمی خورد و به اهتزاز در نمی آید، هیچ گونه لینت و نرمی از خود نشان نمی دهد، گل های تقوا و فضیلت از خود نمی رویاند، حال مجذوبیت نسبت به خدا و حیات ابدی آخرت در او پیدا نمی شود، از اعمال و اخلاق زشت و منفورش، نادم و پشیمان نمی گردد.
مانند زمینی سخت که هرچه قطرات پی در پی باران بر آن می بارد، نه لینتی پیدا می کند و نه گیاهی می رویاند و همچون شب دیجور و فضای ظلمانی است که نه نوری در آن به چشم می خورد و نه راه از چاه تشخیص داده می شود. همچنان یک عمر با کوردلی و سنگین گوشی نسبت به کمالات انسانی و معارف آسمانی که سعادت جاودانی آدمی در گرو آن هاست زندگی کرده و می میرد. وای که چنین آدمی چه بدبختی های دردناکی پشت سر دارد و چه سوز و گدازهای بی پایان به بار می آورد[۲۴۰]…»
۱٫۲٫ قساوت، بیماری مهلک
قساوت، بدترین بیماری قلب است که انسان را به شقاوت ابدی مبتلا می سازد. در وحی الهی ، هشدار بزرگی در این مورد
- ۹۹/۱۲/۱۷