بررسی خدمات عمومی بعنوان مجازات جایگزین حبس در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲
یکی از اهداف اصلی کیفرها اصلاح بزهکار است. ریشه های این تفکر اگرچه به نظرات فلسفی حقوقی افلاطون ارسطو و آشیل باز می گردد، اما این موضوع به عنوان یک نظریه در کیفرشناسی در اواخر قرن هجده و اوایل قرن
نوزده ارائه شد. در سال ۱۹۰۱هنری بوائیه بیان داشت: «افراد نا به هنجار و کجرو خواستار آنند که درمان ویژهای غیر از مجازات برای آنان فراهم آید. پاسخ این درخواست «اصلاح و درمان» بیماری و رفع شرایط نابه هنجار است که مانع از اطاعت قانون شده است(یکرنگ و ایرانمنش: پیشین، ۹۴).
این هدف کیفر به ویژه پس از ظهور جنبش دفاع اجتماعی نوین مهمترین هدف مجازات تلقی شد. مجازاتهای اجتماع محور نیز به واسطه داشتن صبغه اجتماعی و ادعای آن که در جهت جلوگیری از اثرات سوء زندان ایجاد شدهاند، این هدف را در صدر اهداف خود قرار داده اند. همچنین، در خلال اجرای مجازاتهای اجتماع محور بزهکار از عمق و صدمه ناشی از رفتار خود نسبت به جامعه و بزهدیده آگاه می شود و با احیای احساسات نیک انسانی، مسؤلیت اعمال خود را خواهد پذیرفت و در مجازاتهایی چون خدمات اجتماع محور و تعلیق مراقبتی از مهارتها یا آموزش های لازم بهره مند میگردد و زمینه بازگشت، وی به جامعه فراهم می شود(بولک: ۱۳۸۴، ۳۳).
مبارزه با افزایش تکرار جرم
بهرغم عمر کوتاه زندان در جوامع غربی به علت عدم تأمین اهداف مورد نظر این جوامع، زندانها با تحولات بسیاری روبهرو شده اند و شیوههای مختلف حبس ابداع و تجربه شده است. همه این شیوهها داعیه اصلاح و درمان جرم را داشته اند. اما امروزه زندان مکانی برای اصلاح و درمان نیست که مدرسه تکرار جرم است به طوری که «بیست و نه درصد افراد به طور مرتب مرتکب جرم شده، به زندان بازگشت نموده اند. بدین ترتیب در مییابیم که زندان نه تنها برای افراد سابقه دار کاری صورت نمیدهد، بلکه سایر زندانیان یعنی زندانیان بیسابقه هم در معرض آموزشهای غلط آنان قرار میگیرند. با این وضع زندان نمیتواند مکان اصلاحی و تربیتی باشد. به همین دلیل برخی سخن از الغای آن به میان میآورند . از طرفی دیگر، حبس برچسبی به فرد میزند که باعث میگردد فرد پس از ورود به جامعه از آن طرد شود و پس از قبول شخصیت مجرمانه خود به نقشآفرینی به عنوان مجرم ادامه دهد. این امر در مجازاتهای اجتماعمحور مدنظر قرار گرفته است. مجازاتهای اجتماعمحور با هدف کاهش تکرار جرم پا به عرصه ضمانت اجراهای کیفری گذارده اما نه با روشهای انفعالی بلکه با تأثیرگذاری بر بزهکار جهت بازسازی اجتماعی او. به عنوان نمونه در خدمات اجتماعمحور مطالبه این خدمات از بزهکار نشان از آن دارد که جامعه وی را طرد ننموده است و همچنان او را عنصر مطلوبی میداند، لذا آمیزهای از مجازات و بازسازی بدون آن که انگ و برچسبی بر وی زده شود او را از تکرار بزه منصرف خواهد کرد(گودرزی: پیشین، ۱۱۳).
- ۹۸/۰۶/۰۶