خسارت تأخیر تأدیه پس از انقلاب/:پایان نامه درباره خسارت تأخیر تأدیه
خسارت تأخیر تأدیه در سالهاى پس از انقلاب
بعد از انقلاب اسلامى، شوراى نگهبان به استناد اصل چهارم قانون اساسى، مطالبه خسارت عدم تأدیه را غیرشرعى و مقرراتى را که مطالبه این خسارات را تجویز مىکرد، بهطور کلى باطل اعلام کرد. در ادامه، برخى از این نظریات ذکر مىشود:
- در جلسه مورخ 13/ 10/ 1360 مجلس شوراى اسلامى، ماده واحده بخشودگى 9 درصد دیرکرد عوارض نوسازى تصویب شد که درذیل لایحه مزبور آمده بود:
شهردارىها مکلفاند پس از پایان مهلت مقررات ماده 13 و 14 قانون مذکور، نسبت به استیفاى مطالبات خود اقدام نمایند.
شوراى نگهبان در نظریه خود عنوان کرد که: «ذیل ماده واحده که شهردارىها را مکلّف ساخته است پس از انقضاى مهلت جریمه را دریافت نماید، از لحاظ شرعى به تأیید اکثریت فقهاى شوراى نگهبان نرسید[1].»
- در مورد اخذ بهره از غیر مسلمانان، شوراى نگهبان به شرح زیر اظهار نظر کرد که ضمناً موضوع مطالبه خسارت تأخیر تأدیه از غیر مسلمانان را نیز بیان مىکند: «اکثریت سهامداران غیر مسلمان شرکتهاى خارجى مجوز دریافت بهره از سایرین نمىشود; چنان که دریافت جریمه نیز اگر بهصورت التزام و شرط درضمن عقد نباشد، از مسلمان و غیر مسلمان از اقلیتهاى رسمى ساکن ایران جایز نمىباشد[2].»
- شوراى نگهبان در پاسخ به نامه شوراى عالى قضایى بیان مىدارد: «مطالبه مازاد بر بدهى بدهکار بهعنوان خسارت تأخیر تأدیه چنانچه امام خمینى(ره) نیز صریحاً به این عبارت: (آنچه به حساب دیرکرد تأدیه بدهى گرفته مىشود، ربا و حرام است)، اعلام نمودند، جایز نیست و احکام صادره بر این مبنا شرعى نمىباشد. بنابراین مواد 719 و 723 قانون آیین دادرسى حقوقى و سایر موادى که بهطور متفرق احتمالاً در قوانین در این رابطه موجود است، خلاف شرع انور است و قابل اجرا نیست[3].»
- شوراى نگهبان در تأیید مطلب بند فوق مجدداً در تاریخ 14/ 10/ 1367 به شرح زیر اظهار نظر مىدارد:
«با این که نیازى به اظهار نظر مجدد نیست و تمام مواد و تبصرههاى موجود در قوانین و آیین نامهها و مقرراتى که اجازه اخذ مبلغى را بهعنوان خسارت و تأخیر تأدیه مىدهد (که حقیقت آن اخذ مازاد بر بدهى بدهکار است)، باطل است، معذلک بهلحاظ این که بعض مقامات ثبتى هنوز هم تردید دارند، فلذا نظر شوراى نگهبان به شرح زیر اعلام مىشود:
آن قسمت از ماده 34 قانون ثبت و تبصره 4 و 5 آن بدهکار را بهعنوان خسارت تأخیر تأدیه شمرده است، خلاف موازین شرع و باطل اعلام مىشود. لازم به تذکر است که تأخیر اداى دین حال پس از مطالبه طلبکار براى شخص متمکن شرعاً جرم و قابل تعزیر است[4].
در تمام این نظریات خسارت تأخیر تأدیه ربا تلقى شده که در شرع دادن و گرفتن آن حرام است. ربا تلقى کردن خسارت تأخیر تأدیه، مشکلاتى را براى مردم، ادارات و سازمانهاى دولتى بهوجود آورد. بانکها از اولین دستگاههاى دولتى بودند که در برابر این نظریه به سرعت عکسالعمل نشان دادند. از آنجا که بسیارى از وامگیرندگان در پرداخت قسطهاى خود تأخیر مىکنند، عدم اخذ خسارت تأخیر تأدیه در واقع محرومیت بانکها از مبالغ هنگفتى بود که بهعنوان خسارت دیرکرد از وامگیرندگان دریافت مىکردند. بانک مرکزى براى پیدا کردن راه حل مقبول، مذاکراتى را با شوراى نگهبان آغاز کرد. نتیجه این مذاکرات به این امر منتهى شد که بانکها مىتوانند در قراردادهاى خود شرط کنند که در صورت تأخیر در پرداخت، وجهى به ذمّه متعهد تعلق گیرد. توافق بانک مرکزى و شوراى نگهبان در خصوص ذکر این شرط در قراردادهاى اعطاى تسهیلات از این قرار بود:
«در صورت عدم تسویه کامل اصل بدهى ناشى از قرارداد تا سررسید مقرر به علت تأخیر در تأدیه بدهى ناشى از این قرارداد از تاریخ سررسید تا تاریخ تسویه کامل اصل بدهى، مبلغى به ذمه امضا کننده این قرارداد تعلق خواهد گرفت. از این رو، وام یا اعتبارگیرنده با امضاى این قرارداد ملزم و متعهد مىشود تا زمان تسویه کامل اصل بدهى ناشى از این قرارداد، علاوه بر بدهى تأدیه نشده، مبلغى معادل 12 درصد مانده بدهى براى هر سال نسبت به بدهى مذکور بر حسب قرارداد، به بانک پرداخت نماید[5].»
این راه حلى که شوراى نگهبان و بانک مرکزى براى مقابله با این مشکل ابداع کردند فقط مربوط به آینده مىشد و براى وامهایى که با چنین شرطى پرداخت نشده بودند، راه حلى ارائه نمىداد. از این رو، مجمع تشخیص مصلحت نظام با تصویب مصوبه ذیل، به بانکها اجازه داد تا در مورد وامها و تسهیلات مالى اعطایى قبل از قانون عملیات بانکى بدون ربا، خسارت تأخیر تأدیه را مطالبه کنند; هر چند شرط فوق در آنها گنجانده نشده باشد. ماده 1 قانون نحوه وصول مطالبات بانک ها مقرر مىدارد:
«کلیه وجوه و تسهیلات مالى که بانکها تا تاریخ اجراى قانون عملیات بانکى بدون ربا مصوب 8/ 6/ 1362 مجلس شوراى اسلامى، به اشخاص حقیقى و حقوقى تحت هر عنوان پرداخت نموده اند، اعم از آن که قراردادى در این خصوص تنظیم شده یا نشده باشد و مقرر بوده است که بدهکار در سررسید معینه تسهیلات مالى و وجوه دریافتنى را اعم از اصل و سود و سایر متفرعات مسترد دارد، بر اساس مقررات و شرایط زمان اعطاى این وجوه و تسهیلات قابل مطالبه و وصول است. کلیه محاکم دادگسترى و مراجع قضایى و دوایر اجرایى ثبت مکلف هستند طبق مقررات و شرایط زمان اعطاى وجوه و تسهیلات ، رسیدگى و نسبت به صدور حکم و وصول مطالبات بانکها اعم از اصل و هزینهها و خسارات و مقررات متعلقه (خسارت تأخیر تأدیه و غیره) اقدام نماید[6].»
[1] – مهرپور، حسین، مجموعه نظریات شورای نگهبان، کیهان،تهران،1371، ص 118.
[2] – همان، ص 336 .
[3] – نظریه شماره 3845 شوراى نگهبان; 12/ 4/ 1364, روزنامه رسمى, شماره 12834, مورخ 25/ 12/ 1367.
[4] – روزنامه رسمى, شماره 12834, 25/ 12/ 1367.
[5] – نظریه شماره 7742 شوراى نگهبان, 28/ 11/ 1361.
[6] – روزنامه رسمى, شماره 1318, 13/ 3/ 1369.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
- ۹۸/۰۶/۱۱